در فضای نیمه تاریک سالن نور باریک روز قد کشیده روی دیوار چشمهام می سوزد از بیخوابی شب قبل.خیال را به دست بی خیالی_ همین صبح کشیده روی دیوار می دهم تا چیزی خوشآیند را به خاطرم بیاورد اما دست خالی برمی گردد! چیزی نیست این روزهای پر مخاطره آنقدر سخت و کشدار شده اند که دیگرجایی نمی ماند برای خیالبافی های یک زن گنگ و گیج که همینطوری ایستاده منتظر روزی دیگر. منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

تصفیه آب پور رضا شمش روی گالری اسپیناس Film World بهترین سایت balckdate2019 جدیدترین اخبار ایران و جهان بسیجی یار دانلود فیلم و سریال جدید کالای ارزان