میخاستم . که درایوانی دلنشین ،درپرده نشینم. و نور آفتاب برتن نورخواهم بتابه. که نگاه نامحرم و ازم بگیره. که وقتی دلم تو اسمونا سوار بر موج ابرا ،شبیه سورتمه سوارا .میره به ناکجاها محو  تماشای

خط پروازم بشه. کوچیک میشم از نظرش ، ارتفاع عیش مو بچشه. محرم رازهای تماشاگه رازم

منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ لایک شما بیا پیروز این جدل تو خواهی بود اگر...؟ دیجیتال مارکتینگ سه سوته خرید کن تحویل بگیر سامان اس ام اس همیشه بیا خانواده برتر معرفی کالا فروشگاهی